به نام روح آزادی کزو تنها پریشان آفرینش روح می گیرد .
آنگاه که در ، آتش گرفت ، خیمه گاه سوخت . آنگاه که پهلوی زهرا شکست حرمت شکسته شد . این فتنه فراگیر چنان شروع شد که گویی ابتدا سنگریزه ای بر تن دشتی چرخیده است اما این سنگریزه اسباب بارش بهمن هایی سهمگین را فراهم آورد .
و امروز ما داغدار هل من ناصر ینصرنی هستیم.
امروز دلمان را در تمرین انقلاب 57 به انقلاب حسین نزدیک می کنیم . هر چند که در سکوت کوفه رسیدیم . هر چند که رقعه ها فرستاده شد و عهدها نیز به دنبال رقعه ها رفت و فراموش شد .
هر چند بعد از جنگ رسیدیم اما باور اقامه نماز حسین (ع ) باوری ارزشمند و غریب است .
ما آمدیم ، آمدیم به صحرا .
گویی همه تشنگی ها بهانه یاری بود ، گویی حسین ( ع ) بیش از آب به یاری نیاز داشت و خوشا به حال آنانکه آنروز پاسخی در خور به او دادند و صد افسوس اگر ما از این قافله جا مانیم .
پس با نظاره آن روز ، خاطره اقامه نماز را در کوچه ای که به قلب کربلا راه داشت ، تکرار کردیم و ایستادیم تا پرچم عاشورا بر زمین نماند و ادعایمان صورتی عملی پذیرد .
خانه ای کوچک که حیاطش شاهد تلاش و رزم کودکان است کودکانی که فرزندان انقلابند و امروز آینده ایران در دست آنهاست و چه زیباست به پا داشتن نمازشان آنگونه که مولایشان حسین ( ع ) به پا داشت تا فردا را به اصالت خون خدا رقم زنند و از این پس تویی و آینه ها .این زلال تصویر توست که در جای جای صفحات تاریخ انقلاب جا مانده و اگر تو نبودی انقلاب هم نبود .
تویی که نامت وحدت را تداعی می کند . پس به دیدار یار می رویم ، اویی که دلش خانه خدا بود تا یادمان بماند انقلاب ایران در فرانسه شد و این خود گواهی بر آیه شریفه " ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم " است که آنچه اسباب انقلاب ایران شد دگرگونی روش بود .
دلها همه به یک سو شدو خواستند پس خدا نیز خواست . پس به تماشای حماسه های مستند تاریخ انقلاب اسلامی نشستیم و در کوچه صفا ، دل را به خاطرات روزهای پر شور وحدت و یگانگی جلا دادیم .
* * * * * * * * * * * * * * * * * *
نمایشگاه راه انقلاب امسال با حضور چند تن از مسئولین و به دست پر توان صاحبان حقیقیش افتتاح شد و در تمام روزهای عزاداری و ایام دهه فجر ، شاهد اشک های زلال بیش از پنج هزار تن از شاهدان تاریخ مدینه تا کربلا بود .
جوانان سال 57 ، امسال مردان و زنانی جا افتاده و میانسال شده بودند و به امید تداعی خاطراتشان و حتی برخی به طور اتفاقی به نمایشگاه آمده بودند.در میان آنان حضور افرادی که بعضی از اعضای فعال کمیته استقبال و یا شاهدان حقیقی اتفاقات آن بودند و ما امروز در کوچه و خیابان های شهر چه عادی از کنارشان می گذریم جالب توجه بود . یکی از آنها از ساعات اولیه ورود امام چنین نقل کرد :
امام بعد از ورود ، به بهشت زهرا رفتند و ما برای آماده سازی گروه در دبستان رفاه مستقر بودیم که متوجه شدیم پس از خروج امام از بهشت زهرا کسی از ایشان خبر ندارد و همه نگران بودند و چند ساعتی با اضطراب طی شد . در حال گفتگو بودیم که امام را در وسط حیاط شمالی دبستان دیدیم . دیگری نقل می کرد : آنقدری از ورود اما به دبستان رفاه نگذشته بود که حاج مهدی عراقی سراسیمه وارد دبستان شد ، در دفتر دبستان روی صندلی نشسته بودند .
حاج مهدی عراقی پس از صحبت کوتاهی با یکی از اعضا کمیته استقبال که به نظر می رسید در مورد سلامت امام باشد جلو در دفتر دبستان زانو زد و خود را به سمت امام کشاند و در حالیکه از شوق اشک می ریخت امام را در آغوش گرفت و تمام وجودشان را غرق بوسه کرد . بعد گویی که آرام گرفته باشد و تازه اضطرابهایش را به یاد آورده ، با عصبانیت گفت : آخر آقا جان شما کجا بودید ؟ ما که از نگرانی مردیم . اصلا از این به بعد من خودم در خدمت شما هستم . همه چیز با خودم ، اصلا ... امام در حالیکه لبخند می زدند فرمودند : از این به بعد ، در این رابطه هر چی حاج مهدی بگن . و یا دیگری می گفت : ...
دبستان رفاه در نظر دارد تا با برگزاری همایشی تمامی این عزیزان را به بیان خاطرات خوبشان از روزهای انقلاب فرا خواند ، تا انقلاب اسلامی ایران بیش از قضاوت ، سینه به سینه نقل شود . شاید شنیدن این خاطرات و پیوند آنها با اتفاقات امروز به بهانه راه انقلاب ، ارزش برپایی چنین نمایشگاههایی که با دست خالقان بی ادعای انقلاب اسلامی افتتاح شود و دستاوردهای آن همچنان متوجه انقلاب باشد و انشاءالله ادامه یابد.
در پایان لازم است از همکاری های بی دریغ مسئولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ، شهرداری منطقه 12 و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران قدردانی نماییم .